مدح و ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها
جایی که کوه خضر به زحـمـت بایستد شـاعـر چگونه پیش تو راحـت بایـستد نزدیک میشوم به تو چیزی نمانده است قــلبــم از اشـتـیـاق زیــارت بـایـسـتــد بانو سلام کـاش زمان با هـمـین سلام در آســتــانــۀ در ســاعـت بــایــســتـد و گـردش نـگــاه تـو در بـیـن زائـران روی من؛ این فـتـاده به لکنت؛ بایـستد تا فارغ از تمام جهـان روح خـسـتـهام در محضر شما دو سـه رکعـت بایستد بـانـو اجـازه هـسـت که بـار گـنـاه من در کنج صحن این شب خلوت بایستد؟ در این حـرم هـزار هـزار آیـۀ عـذاب هـم وزن بـا یـک آیـۀ رحـمـت بایـستد بـایـد قـنـوت حـاجـت بـیانـتــهـای مـا زیــر رواقهــای کــرامـت بــایـسـتــد شـیعه به شوق مرقد زهرا به قم رسید طـاقـت نداشـت تا به قـیـامـت بـایـستـد آنکس که جای فاطمه در قم نشسته است در روز حـشـر هم به شـفـاعت بایستد تو خـواهـر امـام غـریـبی و این غزل با بـیـتهاش در صف بـیـعـت بـایـستد من واژه واژه عطر تو را پخش میکنم حـتی اگر نـسـیـم ز حـرکـت بـایـسـتـد |